هنر درست مصرف کردن برق را بیاموزیم ، با فرارسیدن فصل گرم سال و افزایش میزان مصرف برق، بار دیگر بحث كاهش و بهینهسازی مصرف انرژی الكتریكی از اهمیت ویژهای برخوردار میشود. در این ارتباط مدیریت مصرف برق به عنوان یك استراتژی و راهكار برای ایجاد هماهنگی در تولید و مصرف انرژی الكتریكی از سالها قبل در صنعت برق كشور مطرح بوده است.
یكی از دلایل مهم اعمال سیاستهای مدیریت مصرف انرژی این است كه انرژی الكتریكی غیرقابل ذخیرهشدن در حجم زیاد است. به همین دلیل همه ساله با شروع فصل گرما و افزایش میزان مصرف سالانه به طور تقریبی ۸ درصد مدیریت مصرف از اهمیت خاصی برخوردار میشود.
در تعریف كلی و همانگونه كه بارها در این ستون به آن اشاره شده مدیریت عرضه و تقاضای انرژی الكتریكی بهرهگیری از مجموعه سیاستها و فعالیتهایی است كه تعادل بین دو بخش عرضه و تقاضا را به وجود میآورد. مدیریت تولید در صنعت برق از تمامی امكانات و توان خویش برای افزایش میزان تولید ساخت نیروگاههای جدید، توسعه خطوط انتقال نیرو و گسترش شبكه توزیع و ... بهره میگیرد. از سوی دیگر بخش دیسپاچینگ با به كارگیری اقتصادی واحدهای تولید نیروگاهی سعی میكند كه تعادلی در میزان عرضه برق در شكه وسیع تولید ایجاد كند.
كارشناسان معتقدند اگر صرفاً به بخش تولید و عرضه همه جانبه برق توجه شده و پا به پای افزایش نیازهای مصرفی، انرژی الكتریكی تولید شود در واقع این كار تبعیت بدون قید و شرط تولید برق از مصرف آن است و مدیریت تولید – آنهم در جامعه ما با افزایش مصرف بیرویه سالانهای كه وجود دارد – در حد تامین انرژی الكتریكی به هر شكل محدود میكند.
در این زمینه طبیعی است كه بیشترین سرمایهگذاریها و منابع جدید برای توسعه نیروگاهها باید صورت بگیرد و با تكیه بر محدودیت سرمایهگذاریها و كمبودهای مالی در این ارتباط صنعت برق كشور با مشكلات متعددی روبهرو میشود. در این شرایط كاهش یارانهها نیز سبب میشود كه مشكلات و چالشهای مالی صنعت برق كمتر شود. بنابراین كارشناسان بر این باورند كه مدیریت سمت تقاضا یا مدیریت مصرف باید برای كاهش كمبودها و ایجاد هماهنگی بیشتر با مدیریت سمت تولید بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد.
مدیریت مصرف دو اصل مهم را تحت عنوان مدیریت در حد نیاز واقعی و كاهشضریب همزمان مصرف برق را تا حدممكن دنبال میكند. برای دستیابی به این هدف یكی از مهمترین برنامهها و اقدامات عزم جدی برای اجرای مدیریت مصرف و درك جمعی همه مشتركان از این هدف و سیاست است. زیرا اگر در سمت مدیریت تولید یا عرضه، تولیدكنندگان حضور دارند در سمت مدیریت مصرف، این انبوه مصرفكنندگان هستند كه حضور داشته و باید در زمینه مصرف برق ازطریق آموزشهای مستقیم،غیرمستقیم وتبلیغاتفرهنگی و ... توجیه شوند.
در حال حاضر یكی از سیاستهای فرهنگی و تبلیغی صنعت برق در زمینه پیشبرد اهداف مدیریت مصرف، داشتن درك جمعی از طریق آموزش عام است. در شماره قبل نشریه در این ستون به برخی از سیاستها در ارتباط با مدیریت مصرف اشاره شد كه سیاست آموزش عام و درك جمعی از مصرف بهینه برق یكی از مهمترین و بنیادیترین اهداف تبلیغی- فرهنگی و آموزشی این سیاست است. یكی از موارد آموزش این است كه همزمانی مصرف، اوج مصرف را به وجود میآورد و به اعتقاد كارشناسان اوج مصرف مبنای پیشبینی بار مورد تقاضا برای سالهای بعد بوده و سبب توسعه ظرفیت تولید و سیستم برقرسانی میشود.
اگر بتوان با درنظر گرفتن سیاستهای لازم مصرف را در طول زمان توزیع كرد به طریقی این همزمانی كاهش یافته و در نتیجه اوج مصرف نیز كاهش مییابد و نیازهای سالهای آتی برای توسعه تاسیسات كمتر به واقعیت نزدیكتر خواهد شد.
بنابراین با تكیه بر مزایایی كه بحث مدیریت مصرف در صنعت برق دارد ضرورت درك جمعی از طریق آموزش عام بسیار مهم واساسی است... .هنر درست مصرف کردن برق را بیاموزیم و به دیگران آموزش دهیم.